چطوری اعتماد سازی کنیم؟
-
اعتماد سازی
اعتماد یعنی یک نوع آرامش و اطمینان قلبی در یک رابطه که دوطرفه باشد، یعنی دو طرف یک رابطه دلشان به بودن هم گرم است و می دانند که می توانند زمان های لازم به طرف مقابل رجوع کنند و از وا درخواست کمک کنند.
اعتماد از لحاظ لغوی معنی اتکا کردن و وجود یک پشتوانه ی گرم هم معنی میدهد، علاوه بر این ها می توانیم بگوییم که اعتماد یک جور خود افشایی مدیریت شده است، یعنی چه؟ یعنی طرفین یک رابطه اینقدر هم دیگر را محرم و راز دار و امین می دانند که اسرار خودشان را به اندازه ی صلاح دید خودشان به طرف مقابل می گویند. اعتماد بهم دیگر پیشرفت بی سابقه ای را در پی دارد، اعتماد شالوده ی هر کاری هست که انجام می دهیم. اگر اعتماد از بین برود چه اتفاقی می افتد؟ خدشه دار بشود چه؟
خوبی های داشتن اعتماد و اعتماد سازی چیست؟
۱.وقتی که ما انسانی باشیم که دیگران بتوانند به ما اتکا کنند یعنی مشکل گشا باشیم خیلی فرصت های بیشتر شغلی و ارتباطات بهتری برای مان بوجود می آید.
۲. داشتن اعتماد باعث می شود ارتباطات عمیق تری داشته باشیم و همین طور دوستان واقعی.
۳. اعتمادسازی باعث می شودکلام ما و وجود ما نفوذ و اثر گذاری بیشتری داشته باشد.
۴. اعتماد در یک رابطه باعث می شود طرفین زمان باهم بودن احساس آرامش خاطر بیشتری کنند و کمتر خودسانسوری داشته باشند.
۵. اعتماد در زمینه ی شغلی باعث می شود مردم بیشتری به ما رجوع کنند و ما در زمینه ی کاری خودمان آدم موثرتری بشویم.
حالا اگر اعتماد وجود نداشته باشه چی میشه؟
معایب نداشتن اعتماد و کسب نکردن اعتماد
۱. اگر در یک رابطه اعتماد وجود نداشته باشد رابطه بر اساس شک و سوء ظن پیش میرود و در نهایت باعث می شود رابطه از بین رفته یا حتی دو طرف باهم دیگر وارد یک دعوا و نزاع شوند.
۲. نبود اعتماد طرفین باعث می شود وفاداری از بین برود و هر کسی طبق منافع خاص خودش عمل کنه بدون در نظر گرفتن طرف مقابل.
۳. نبود اعتماد باعث می شود ما در روابطمون خود حقیقی مون نباشیم و خیلی جاها خودمون را سانسور کنیم چون اعتماد نداریم و نمی دونیم واکنش طرف مقابل چه خواهد بود حتی ممکنه اینقدر از واکنشش نگران باشیم که احساس خطر کنیم و پیش خودمون بگیم اون طرف حتی میتونه بهم آسیب بزنه و از این مسئله ی من سوء استفاده کنه.
۴. نبود اعتماد باعث میشه مردم به ما رجوع نکنند و ما نتونیم ارتباط درستی باهاشون بگیریم و همین مسئله در زمینه ی شغلی و تحصیلی و حتی زندگی شخصی مون اینقدر تاثیر منفی خواهد داشت که میتونه ما را به اضطراب و افسردگی بکشونه.
۵. ارتباطات سطحی، فاقد عمق و صرفا در حد سلام و علیک ارتباطاتی نیستند که ما بتونیم زمان نیاز بهشون رجوع کنیم و مسائلمون را راحت تر و سریع تر حل کنیم و همین نبود اعتماد باعث میشه ما حلقه ی آدم های امن و معتمد خودمون را نداشته باشیم که آسیب های خاص خودش را به همراه داره.
در عین حال در جامعه ی کنونی که ما داریم توش زندگی میکنیم اعتماد سازی خیلی سخته و همین طور اگر مردم اعتماد شون را نسبت به ما از دست بدهند جبرانش اصلا کار راحتی نیست. اینکه ما هم متقابلا به طرف مقابل اعتماد کنیم در جامعه ی کنونی کار راحتی نیست و مشخصا باید از یک سری فیلتر های خاص خودمون طرف را عبور بدیم ولی اگر این کار را نکنیم آسیب های زیادی بهمراه داره.
و اگر بتونیم یک دست به دست هم یک جامعه ای معتمد بسازیم میتونیم شاهد یک پیشرفت بی سابقه باشیم. چون اعتماد باعث میشه باعث رشد خودمون و اطرافیان مون بشیم که بسیار ارزشمند هست.
-
چطوری اعتماد سازی کنیم؟
اعتماد باید متقابل و بر اساس عقل و خرد ساخته بشه یعنی طرفین منافع صحیح و پایدار یکدیگر را در یک رابطه یا کار در نظر بگیرند و حقیقتا دوست و همراه هم باشند و حامی هم چه احساسی چه مالی و …
برای ساختن و شکل گیری اعتماد سه مولفه وجود داره:
۱. همدلی
۲. اصالت
۳. منطق
اگر هر کدام از این سه راس مثلث اعتماد متزلزل باشه لاجرم اعتماد هم متزلزل میشه و اعتماد شکل نمیگیره.
-
منظور از همدلی چیه؟
همدلی یعنی اینکه واقعا خودمون را بگذاریم جای طرف مقابل یا حداقل کار اینکه سعی کنیم خودمون را بگذاریم جای طرف مقابل و دنیا را اون طوری که او تجربه کرده و زیسته ما هم تجربه کنیم و ببینیم اگر جای او بودیم چه می کردیم؟ چه احساسی داشتیم؟ چه فکری میکردیم و در نهایت چه رفتار و چه کاری میکردیم؟
سعی کنیم زمان ارتباط با طرف مقابل ارتباط چشمی بگیریم و از گوشی اصلا استفاده نکنیم. با تمام وجود به طرف مقابل گوش بدیم و واقعا صمیمانه این کار را انجام بدیم. یا زمان های مشخصی را برای یک چنین ارتباط همدلانه ای اختصاص بدیم که بسیار ارزشمند خواهد بود. یک ارتباط عمیق و همدلانه.
فرانسیس فری در سخنرانی خودش در تد می گوید:
الان اگر بخواهیم اعتماد را دوباره بسازیم باید به سه چیز توجه کنیم
اگر حس کنید که من اصیل هستم
اگر حس کنید ریز بینی خوبی در منطقم دارم
اگر باور کنید که همدلی من به سمت شما هدایت میشه
وقتی همه ی این سه مورد باهم دیگه کار کنند اعتماد ساخته میشه و اگر درست کار نکنه باعث میشه پایه ها متزلزل بشوند
ایجاد یک فضا برای ایجاد یک رابطه ای که اعتماد در اون ساخته بشه سخته
مشخص کنید برای چه کسی چه وقتی چه فضایی کجا بیشتر همدلی و اصالت و منطق خودتون را پنهان می کنید و حواس پرتی خودتون را نگه میدارید؟
و اگر در این موقعیت ها اگر خودمون را عمیقا در دیدگاه طرف مقابل غرق کنیم و بهش توجه واقعی و خالصانه داشته باشیم این کار ها باعث میشه یک رابطه مبتنی بر اعتماد شکل بگیره و حتی اعتماد دوباره تجدید حیات پیدا کنه که بسیار کار ساز و مفیده.
و اگر هیچ کدام از این موارد را انجام نمی دهید لطفا موبایل خودتون را کنار بگذارید بزرگ ترین وسیله ی اختلال گر و حواس پرتی که تا حالا ساخته شده.
-
منظور از اصالت چیه؟
منظور اینکه واقعا بدونیم چه میخواهیم و باطن و ظاهرمون در رابطه یکی باشه و همخوانی داشته باشه. در باطن مون یک جور آدمی نباشیم و در ظاهر یک جور آدم دیگه. آدم ها اینکه خود واقعی مون نیستیم را در لحظه می تونند متوجه بشوند و این خیلی میتونه مخرب باشه در ساختن و شکل گیری یک اعتماد.
اصالت در یک رابطه یعنی مشخصا خود حقیقی و واقعی مون باشیم و اون شخصیت واقعی را بدون سانسور بروز بدیم وسعی نکنیم کسی باشیم که نیستیم. همین کار و بروز خود حقیقی مون باعث میشه آدم هایی را جذب کنیم که مثل خودمون هستند و باعث میشه بهتر بتونیم با ادم هایی که مثل خودمون هستند ارتباط بگیریم یک ارتباط موثر و مبتنی بر اعتماد.
اصالت داشتن باعث میشه بتونیم تفاوت ها را عرج بنهیم و گرامی داشتن همین تفاوت ها باعث میشه هر کسی بتونه بهترین خودش را بروز بده و این یک جامعه ی ایده آل را می سازه مخصوصا اگر هر کدام از این انسان های متفاوت در جایگاه درست خودشون در جامعه قرار بگیرند و نقش خودشون را به بهترین نحوی که رسالت و اصالت وجودی شون بیان میکند ایفا کنند.
فرانسیس فری در سخنرانی خودش در تد می گوید:
ما می تونیم در یک لحظه بو بکشیم که یک فرد ایا خود واقعیش هست یا نه؟ نمی خوایی تزلزل اصالت داشته باشی خودت باش. اما اگر خود واقعیت کمی متفاوت با بقیه باشه اون وقت هست که خود واقعی بودن واقعا یک ابر چالش حساب میشه.
در هر گام از مسیر حرفه ایم واقعا وسوسه شدم که خود واقعیم و درونیم را خفه کنم، بعضی مواقع امتیاز هایی هست در موقعیت های پیش رومون که واقعا ما را وسوسه می کنند از اون کسی که واقعا هستیم دست بکشیم. اما وقتی که این کار را می کنیم اون وقت اصالت مون از بین میره و دیگه افراد کمتری بهمون اعتماد می کنند و اگر کمتر به ما اعتماد بشه احتمالش کمتر هست که وظایفی به ما محول بشه که ما را به چالش بکشه و باعث رشد ما بشه و بدون این وظایف توانمند ساز رشد کمتری خواهیم داشت و در نهایت طبق جبر رهبری که بالا تر از ما هست و ما ناگزیر از طبعیت کردن از اون در نتیجه بی نهایت از خود واقعی مون دور میشیم و افسرده.
اون چیزی را بپوشید که باهاش بیشتر حال می کنید، اون حرفی را بزنید که خود باحال و اصیل تون اون را میگه و تایید می کنه. حرفم به رهبران حاضر در این سالن اینکه که این تعهد شماست که شرایط را برای بروز این تفاوت های فردی اینقدر امن کنید که افراد جرئت این کار را پیدا کنند و علاوه بر این حتی ازش استقبال هم بکنید و افراد را بخاطر اون چیزی که هستند مغتنم بشمارید و این مهم ترین کلید پیشرفتی هست که تا کنون برای ماشناخته شده است.
یک محیط ایمن و امن و همدلانه باعث ایجاد اعتماد است.
هنوز خیلی راحت و اسون تر بهشون پاداش بدی وقتی چیزی را می گویند که تو می خواهی نه انچه که واقعا خودشون فکر می کنند و چه بسا مخالف حرف تو باشه.
گرامی داشتن این تفاوت هاست که دنیا را جای بهتری برای زندگی میکنه
-
منظور از منطق چیست؟
فرانسیس فردی می گوید:
تزلزل در منطق: اگر کیفیت در منطق تون متزلزل باشه توی این وقت کم کاری ازم برنمیاد.
اما اگر در انتقال اون منطق مسئله دارید:
اغلب اوقات توانایی ما در انتقال این منطق هست که مشکل داره و سخت هست.
دو راه برای برقراری ارتباط هست
وقتی که شما ما را به یک سفر می برید و در نهایت در طول این مسیر و داستانی که بیان می کنید در اخر این داستان به نتیجه ی مورد نظر تون می رسید. کار بعضی از بهترین افراد ارتباط برقرار کننده انجام میدهند همین همراه کردن ما در طول یک سفر و داستان هست. StoryTelling
اما بهترین کار اینکه که نتیجه را همون اول کار به صورت نصفه و پر هیجان در یک جمله کوتاه بیان کنید.
بعد سفر و داستان تون را شروع کنید.
و دوباره در اخر به اون نتیجه ای که می خواستید برسید و اون را کامل کنید.
این طوری دیگه کسی نمی تونه نتیجه را ازتون بدزده و حتی قبل از بیان تمام این های یک سوال یا ازمونک بگیرید که ایا این موضوع را می دونی ایا جواب این سوالات را می دونی و وقتی ازش نه گرفتیم بعد بپرسیم ایا می خواهی بدانی و بعد از اون این داستان دوباره تکرار می شود.
مروری بر مقاله:
در این مقاله بررسی کردیم که اعتماد چیه و چطوری خدشه دار میشه و سه پایه اصلی اعتماد یعنی اصالت و همدلی و منطق را بررسی کردیم و یاد گرفتیم و اگر بخواهیم یک رابطه ی معتمد داشته باشیم باید به این سه پایه توجه کنیم. امیدوارم اگر در روابط و کار هاتون اعتماد تون خدشه دار یا متزلزل شده از این سه پایه و بهبود دادن این سه تا بتونید اعتماد را بهبود ببخشید و بهتر کنید.
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
بسیار عالی
بسیار ممنونم از حضور گرمتون
باعث خوشحالی هست که مقاله براتون مفید بوده